دختری سیاه پوست از کشور فقیر خود برای درآمدزایی درآمد اما نتوانست شغل پیدا کند و برای زنده ماندن به گونه ای ، بدن خود را در بردگی جنسی به یک آقا ثروتمند فروخت. دختر بلافاصله آن را دوست داشت: صورت زیبا ، سینه های کوچک با نوک پستان های بیرون زده ، بزرگ ، خوشمزه ، الاغ نرم و بیدمشک. مالک جدید هنوز آن منحرف بود و به سرعت به مهمانی آمد. مرد دختر را سلب کرد ، او را در معرض سرطان قرار داد و دست و پایش را گره زد ، با بازی با الاغ گربه و باکره و تماشای واکنش او ، تنها یک فال بزرگ شفاف را برداشته و شروع به کند و آهستگی کرد و آن عکس های سکسی کوس و کون را درون الاغ خود وارد کرد و تماشای آن را انکسار کرد. درد و لذت روی صورتش. با وجود این که این اولین بار او در الاغ بود ، و اسباب بازی واقعا بزرگ بود - او هنوز هم توانست آن را در الاغ خود بگذارد و آنجا را ترک کند ، او شروع به نوازش کردن گربه اش با دست و سپس با اسباب بازی های دیگر